این نوشته و بیت هایی است که مرتضی پاشایی خوانده و شما ان را در شبکه های اجتماعی پخش کرده اید
خدارحمتش کنه
خالق عصر پاییزی در عصر پاییز پر کشید ، دیگه قلبش رو تکرار نیست ، روزهای سختش
تموم شد ، یکی هست دیگه نیست ، دیگه بغضش نمیگیره که بباره ، نفس نفسش شد
عشق ، واسش دیگه عاشقی جاده یک طرفه است ، گل بیتای قشنگ وقت خوابش شد ،
گریه نکن دیگه اون نمیاد خونه ، ستایش یعنی رفت ، به گوشت میرسه روزی
...
نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره
...
بض احساستو میگیرمو حالت خوش نیست...ایندفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیست...روحش شاد و آزاد
...
ین روزهای سخت تر از اونیه که باور کنی
مگه میشه با یه خاطره سر کنی
تو می دونی من چیزی نگم بهتره
تو دنیا کی از ما عاشق تره
یه جوره هق هق زدم صدام زخمیه
این اون دردیه که نمی فهمیه
یه دفعه پرپر شد پر پروازمون
گرفتس چقدر دل آسمون
...
یکی ﻫﺴﺖ ﺗﻮ ﻗﻠﺒﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﺍﺑﻪ. ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺪﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﻪ ﻣﻦ ﻭﻟﺴﻪ ﺍﻭﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﻪ .ﯾﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﯾﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺪﻣﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ
...
ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻤﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻣﻦ ﺗﮑﯿﻪ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﯾﻮﻭﻧﮕﯽ ﻫﺎﻡ، ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺲ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺩﻝ ﻣﺎ
...
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﻭﻥ، ﺻﺪﺍﯼ ﺷﺮﺷﺮ ﻧﺎﻭﺩﻭﻥ ﺩﻝ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭﻩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻧﮓ ﭼﺸﺎﺗﻮ، ﺧﯿﺎﻝ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺁﺭﻭﻡ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺷﺒﺎﻣﻮ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﻮﺍﺯﺵ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻭ ﺑﺎﻟﺶ
...
ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺟﺎﻥ ﭘﺎﺷﻮ ﺩﻳﮕﻪ
ﻋﺼﺮ ﭘﺎﻳﻴﺰﻱ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﻐﺾ ﻛﺮﺩﻩ
ﺟﺎﺩﻩ ﻱ ﻳﻚ ﻃﺮﻓﻪ ﻫﻢ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ
ﻧﺒﺾ ﺍﺣﺴﺎﺳﻤﻮﻥ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺰﻧﻪ
ﻛﺎﺭﻩ ﻫﻤﻤﻮﻧﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻩ
ﺗﻮ ﻣﮕﻪ ﺍﻭﻧﻲ ﻧﺒﻮﺩﻱ ﻛﻪ ﺍﺷﻚ ﺭﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻱ
ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻭﻟﻲ ﻫﻤﺶ ﻫﻮﺱ ﺻﺪﺍﻱ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻟﻢ
ﭘﺲ ﻧﺬﺍﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻢ،ﻧﮕﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻱ
ﺁﺧﻪ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﻱ ﻋﺎﺷﻘﻴﻤﻮ
ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﻩ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻢ
ﻭﻟﻲ
ﺗﻮ ﺑﻤﻮﻥ
ﺍﮔﻪ ﺑﺮﻱ ﭼﻴﺰﻱ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﻴﺸﻪ
ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻲ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺑﻲ ﺁﻫﻨﮕﺎﺕ
ﺑﻴﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻧﺬﺍﺭ ﺩﻳﺮ ﺑﺸﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﻢ
ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﻴﺪﻭﻧﺴﺘﻲ ﺩﻝ ﺩﻧﻴﺎﺭﻭ ﺧﻮﻥ ﻛﺮﺩﻱ ؟؟؟
ﻗﻠﺐ ﻣﻨﻢ ﺭﻭ ﺗﻜﺮﺍﺭﻩ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ
ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻱ
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻱ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻛﺮﺩﻧﻲ
ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﻣﻦ ﺍﺯﺕ ﭼﻲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ
ﻧﮕﻮ ﺩﻳﮕﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻛﻲ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺭﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﻣﺮﺗﻀﻲ ﻣﮕﻪ
----------------
دل دنیا رو خون کردی که اینجوری تو رفتی!
تموم دلخوشی هامو تو با رفتن گرفتی!
...
تحمل نداره نباشی... دلی که تو تنها خداشی
...
یه غرور یخی یه ستاره ی سرد
یه شب از همه چی به خدا گله کرد
یه دفه به خودش همه چی رو سپرد
دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد
...
یخوای بری از پیشم دیگه
عشق من
بی همسفر میری سفر
دلواپسم واسه تووو
دلواپسم واسه تو عشق من بروو
تنها بروو
اما بخند این لحظه های آخروو
تو رو خدا نذار یه امشبم با گریه های من تمومشه
قرار دیدنت از امشب آخه آرزوم شه
نذار که اشک چشم من بریزه پشت پای توو
کی میاد جای توو
...ﻣﻴﺸﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﻮﻧﻲ